• توضیحات
  • مشخصات
  • نظرات

درست است که اولین کلمه‌ای که به ما گفت «نه» بود. درواقع ما نشستیم، او به ما نگاهی انداخت و گفت: «نه.» کاملاً گیج شده بودم. نگاهی بی‌احساس به او انداختم و گفتم: «نه؟» او پاسخ داد: «نه.» و خواست از اتاقش بیرون برویم. در همان لحظۀ گیج‌کننده، ناگهان متوجه شدم نگاهش درواقع متوجه ما نیست. بلکه آن چیزی را می‌دید که در دست بایرون بود؛ هدیه‌ای که برایش آورده بودیم. متوجه شدم ایلان نمی‌داند ما افراد دانشگاهی هستیم. احتمالاً تصور کرده کارآفرینانی هستیم که می‌خواهیم برای خرید ترغیبش کنیم و هدیه، نمونۀ اولیۀ محصولمان است. ایلان فکر کرده بود از او خواسته‌ای داریم: تأیید او، پولش یا به‌نوعی حمایت او از شرکت احتمالاً نوپایمان. البته که نه می‌گوید. او مردی است که مدام در معرض خواسته‌های مختلف و متعدد قرار می‌گیرد. پاسخ پیش‌فرض او باید هم نه باشد. حتی وقتی خواسته‌ها از طرف دو شخص معتبر و قدرتمند باشد و به‌خصوص هنگامی‌که از طرف دو جوان ظاهراً بی‌اهمیت مطرح می‌شوند. بدین ترتیب، انتظار می‌رفت این ملاقات آن‌طور فاجعه‌آمیز به اتمام برسد که ناگهان من کاری کردم که به طرز باورنکردنی او را خنداند.

    • نویسنده
      لورا هوآنگ
    • مترجم
      مهدیه مفیدی
    • نوبت چاپ
      اول
    • تاریخ چاپ
      1401
    • تعدادصفحه
      232
    شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.
    برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
    افزودن نظر جدید
    برگشت به بالا
    ×