جشن پاییز امسال فقط یک قاشقزنی ساده نیست؛ جدیتر از این حرفهاست.
قرار است سامی و دوستانش، خیلی ساده زنگ خانۀ بوتهای را بزنند و فلنگ را ببندند و بعد جلوی بقیه، لاف شجاعتشان را بزنند، اما وقتی دزدکی وارد اسرارآمیزترین خانۀ شهر میشوند، مرد اسکلتی آنها را زهرهترک میکند و بعدش هم چنان صحنۀ وحشتناکی میبینند که حتی جیغ سامی هم به هوا میرود.
اوضاع در مدرسه هم تغییرات ترسناکی کرده، هدر بدجنس دارد شایعههای شرمآوری دربارۀ سامی پخش میکند. سامی نقشهای میکشد تا دست او را رو کند، اما برای عملی کردن نقشهاش به تغییر قیافهای اساسی، دوستانی خوب، و دل و جرئت حسابی نیاز دارد…